محتوای کتاب انسان در جستجوی معنی
به طور کلی این کتاب به دو بخش تقسیم شده است:
- بخش اول: تجاربی از اردوگاه کار اجباری
فرانکل در سال ۱۹۴۲ یعنی در ۳۷ سالگی به دست نازیها اسیر شد و قطار او را به سمت شمال شرق به «آشویتس» این اردوگاه مرگ، این کشتارگاه سازمان یافته که ابزار مرگ شش میلیون یهودی از جمله خانوادهی فرانکل را تهیه دیده بود، به «آشویتس» که میدان تجربیات وحشتناک و آزمایشگاه واقعی این روانپزشک اگزیستانسیالیست «هستیگرا» بود، برد.
نویسنده در این بخش از ورودش به دنیای ترس و وحشت میگوید. از اینکه چه بلاهایی سر اسیران آمده است و آنها چه سختیهایی کشیدهاند. از رنج کشیده آدمهای بختبرگشتهای صحبت میکند که هر لحظه ترس فرستاده شدن به کورههای آدمسوزی یا فرستاده شدن به اتاق گاز را داشتند. البته دکتر ویکتور فرانکل در ابتدای کتاب در مورد این تجارب چنین میگوید:
- بخش دوم: اصول اساسی در لوگوتراپی
در این بخش نویسنده مفاهیم و اصول اساسی در لوگوتراپی را بیشتر توضیح میدهد و نسبت به بخش اول بیشتر جنبه علمی دارد. فرانکل در این قسمت به دستاوردهای خود در آن سالهای سخت اشاره میکند و در واقع شرح میدهد که چه چیزی باعث شد برخی از افراد، زنده از اردوگاه کار اجباری جان سالم به در ببرند. بخش دوم از فصلهای مختلفی تشکل شده است. سرفصلهای بخش دوم عبارتند از:
- مفاهیم اساسی در لوگوتراپی
- معناجویی
- ناکامی وجودی
- نوروزهای نئوژنیک یا اندیشهزاد
- پویایی اندیشهای
- خلاء وجودی
- معنای زندگی
- جوهر وجود
- معنای عشق
- معنای رنج
- مسایل فوق بالینی
- لوگودراما
- معنای مافوق
- انتقال و گذرایی زندگی
- لوگوتراپی به عنوان یک روش
- عصبیتها (نوروزهای) قومی
- انتقاد از جبرگرائی مطلق
- ایمان روانپزشکی
- روانپزشکی انسانی شده
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب نیز آمده است:
اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنی خواهد داشت. پس میتوان گفت معنای زندگی امری مشروط نیست، زیرا معنای زندگی میتواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در بر گیرد.
درباره کتاب انسان در جستجوی معنی
در خوب بودن این کتاب تردید نکنید و در اولین فرصت آن را مطالعه کنید. انسان در جستجوی معنی با وجود اینکه بخش اول آن بسیار تلخ است اما کتاب مهمی است. یکی از دلایل مهم بودن کتاب هم این است که نویسنده درباره تجربیات خودش صحبت میکند. درباره چیزهایی صحبت میکند که از نزدیک لمس کرده و دیده است. یکی دیگر از دلایل مهم بودن این کتاب این است که ویکتور فرانکل با وجود اینکه خودش نیز در آن شرایط سخت زندگی میکرد، برای دیگران سخنرانی انجام میداد و آنها را تشویق میکرد تا به چیزی چنگ بزنند؛ به فرزندشان، به کسی که در انتظار آنهاست، به کتابهایی که باید بنویسند و یا به هر چیز دیگری که برایشان مهم است. چنین آدمی با چنین روحیه قوی، قطعا فرد مناسبی است که درباره معنی زندگی صحبت کند.
صبحتهای ویکتور فرانکل از اردوگاه کار اجباری و افرادی که از آن با امید و آرزو جان سالم به در بردهاند، شگفتانگیز است. چطور انسان میتواند در یک شرایط فاجعهبار با وجود سختیهای باورنکردنی به آینده امیدوار باشد و یا حتی معنایی برای زندگی خود متصور باشد. حتی فکر کردن به آن شرایط هم دلهرهآور است، چه برسد به اینکه به شکل واقعی در آن شرایط حضور داشته باشید. به اعتقاد من، آدمهایی مثل ویکتور فرانکل و افراد دیگری که در آن شرایط امید خود را از دست نداده و همواره به یک معنی در زندگی چسبیده بودند، ابرانسان هستند.
در کنار این موضوعات باید به قدرت انسانهای بزرگ هم احترام گذاشت. کسانی که در هر شرایطی خود را از دست نمیدهند و همیشه رو به جلو حرکت میکنند. اگر شما هم فکر میکنید زندگی سختی دارید، یا آینده را روشن نمیبینید، یا از دست مشکلات به تنگ آمدهاید و یا هرچیز دیگری، پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را مطالعه کنید.
انسان در جستجوی معنی واقعا کتاب شگفتانگیزی است که ارزش بارها و بارها خوانده شدن را دارد. این کتاب دید وسیع و خودآگاهی عمیقی به آدم میدهد که میتوان بینهایت از آن استفاده برد.
به اعتقاد من، میتوان کتاب را در این جمله خلاصه کرد. و یا مفهوم اصلی کتاب میتواند این جمله باشد که میگوید:
اگر اصلا زندگی دارای مفهومی باشد، پس باید رنج هم معنایی داشته باشد.